جدول جو
جدول جو

معنی اثر گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

اثر گذاشتن
نشانه نهادن علامت گذاشتن
تصویری از اثر گذاشتن
تصویر اثر گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
اثر گذاشتن
هناییدن
تصویری از اثر گذاشتن
تصویر اثر گذاشتن
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارث گذاشتن
تصویر ارث گذاشتن
Bequeath
دیکشنری فارسی به انگلیسی
वसीयत करना
دیکشنری فارسی به هندی
উত্তরাধিকার সূত্রে দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
وراثت میں دینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
چیزی را در جایی نصب کردن
فرهنگ فارسی عمید
زندگانی بسر کردن عمر سپری کردن، عمر گذراندن (گذرانیدن)، صرف عمر کردن زندگانی بسر بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
نصب کردن (مثلا دری را در چهار چوبه خود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاثیر گذاشتن
تصویر تاثیر گذاشتن
Influence, Affect, Impinge, Impress, Effect
دیکشنری فارسی به انگلیسی
воздействовать , оказывать влияние , оказывать влияние , производить впечатление , влиять
دیکشنری فارسی به روسی
впливати , справляти враження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
wpływać, wywierać wrażenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
影响 , 给…留下深刻印象
دیکشنری فارسی به چینی
afetar, impactar, impressionar, influir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
influenzare, influire, impressionare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی